هنوز بر این نکته تأکید میکنیم که باید زبالههایمان را رأس ساعت 9 شب داخل سطلهای مکانیزه قرار دهیم. تازه برای همین کار هم یک راهنما درست کردهایم: ابتدا باید زبالهها را داخل کیسه قرار دهیم. سپس در کیسه را طوری ببندیم که آب و شیرابه از آن چکه نکند. بعد فاتحانه و مغرور راهی سر کوچه شویم و همانطور که داریم کیسه را داخل سطل میاندازیم، احساس یک شهروند نمونه را داشته باشیم.
همین یک مورد را رعایت کنیم، کلی جلو افتادهایم. آن وقت میتوانیم امیدوار باشیم که دیگر پوست تخمه و تهسیگار را وسط خیابان نیندازیم و وقتی میرویم به دامان طبیعت، همه جایش را با این زبالههای کوچک و بزرگ به هم نریزیم. نگاه دوم: نخیر، به همین سادگیها نمیتوانیم از کنار این موضوع بگذریم.
اگر شهری نمونه میخواهیم، باید پاکیزگی معابرش را تضمین کنیم و اگر بخواهیم این کار را انجام بدهیم، باید تکلیفمان را با زباله روشن کنیم. شاید روزی واقعاً رأس ساعت 9 را به رسمیت شناختیم اما آن موقع کارمان تمام نشده است. مسئله این است که زباله هم زیاد تولید میکنیم. همین نان خشکیها را در نظر بگیرید.
گاه زوایدی که از یک قرص نان به دست میآید، تغذیه یک دامداری را نیز برای یک وعده جواب میدهد. این همه دورریز از کجا میآیند و به کجا میروند؟ نگاه سوم: بازیافت زبالهها که از 3 ـ 4 سال پیش در دستور کار فراگیر شهرداری قرار گرفت، روندی که از سال 84 شروع شد و حالا 4 سال بعد به نظر میرسد همچنان به سیر صعودی خود ادامه میدهد.
همان شهروندانی که شاید سالها عادت کرده بودند زبالهشان را به دلخواه بگذارند سر کوچه، حالا مشتاقانه در طرح بازیافت مشارکت میکنند. این بدان دلیل است که از روشهای مطلوبی برای اطلاعرسانی استفاده میکنند. تازه این اداره در ابتدای مسیر است. احتمالاً در سالهای آینده بیشتر از موفقیت بازیافت بشنویم.
همشهری محله - 16